دبیرستان دخترانه بشارت نکا

علمی سرگرمی تفریحی آموزشی

دبیرستان دخترانه بشارت نکا

علمی سرگرمی تفریحی آموزشی

و اینک محرم

غصه می خورم...

چقدر غصه می خورم وقتی سالگرد سفری می شود که مبدأ مکه و مقصد کربلاست...  چقدر غصه می خورم برای خیمه های آتش گرفته... چقدر غصه می خورم برای خنجر روی حنجری سرخ... چقدر غصه می خورم برای کوفیانی که فروختند حق را به زر و تزویر...  چقدر غصه می خورم برای نماز غریبانه ظهر عاشورایت

چقدر غصه می خورم برای زخم زیر زنجیر اسارت... و همان قدر شاد می شوم که خالصانه مشق کردی درس آزاده گی و بندگی را به بشر... آرام می شوم وقتی حس می کنم با هر ثانیه دل من نزدیک تر می شود به عاشورایت... بغض می شوم وقتی تنها انتظار یک رعد از خدایان نور است ...وقتی رعد در قصه هاست و کمی نور اشک در غصه ها...  بغض می شوم وقتی دینداری در ریاست... وقتی محرم به پیراهن مشکی است نه دل حسینی... وقتی عاشورا را که سراسر حدیث سربلندی و آزاده گی و افتخار و بندگی و ایمان است را مظلومیت و تنهایی و  بدبختی و عجز نوحه می کنند... وقتی بزرگترین منادی بندگی و آزاده گی تاریخ بشر را مظلوم ترین و محروم ترین می خوانند... وقتی تلاش برای فهم و عمل به درس عاشورا می شود رقابت در دادن و گرفتن نذری قیمه...  از چه باید نوشت...

!!!. سلام بر محرم و سلام بر رگهای بریده.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد